کریستین سن می نویسد: انوشیروان، عده ای را به عنوان م جمع کرده بود و با آنها درباره ی مسئله ای مشوت می کرد. عقیده خودش را گفت.

همه گفتند، هرچه شما بفرمایید، همان درست است. یکی از دبیران، بیچاره گول خورد، خیال کرد واقعاً جلسه م است و او هم حق دارد،رأیش را بگوید. گفت: اگر اجازه بفرمایید من نظرم را بگویم. نظرش را گفت،عیب های نظر انوشیروان را هم بیان کرد.

انوشیروان گفت:ای بی ادب! ای جسور! و بلافاصله دستور داد که مجازاتش کنند.

قلمدان هایی را که آنجا بود، در حضور سایرین آن قدر بر سرش کوبیدند تا مرد.

 

آن که حق را سنگین می شمرد که به او گفته شود و اگر به او بگویند که به عدالت رفتارکن، بر او سخت است، قطعا بدانید که عمل به حق و عدالت خیلی برایش سخت تر است.۱

 

 

۱-کتاب آزادی انسان، انتشارات بینش مطهر.استاد مرتضی مطهری .ص ۳۰.

 

 

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها